جدول جو
جدول جو

معنی کئی تو - جستجوی لغت در جدول جو

کئی تو
از ادوات مربوط به رشتن پشم، به درازا کشاندن گریه، صحبت و
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حنظل یا کدوی وحشی، (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
مرغزاری طویل و عریض است که شش فرسنگ در سه فرسنگ مساحت دارد و میان کرج و گرهرود و همدان و ساوه واقع بوده است، رجوع به نزهه القلوب چ گای لیسترنج ج 3 صص 69- 195 و 221 و مدخل قبل شود
لغت نامه دهخدا
(کِ)
پایتخت کشور جمهوری ’اکوادور’ در امریکای جنوبی است که بر سلسله جبال آند و در ارتفاع 1850 گزی و در دامنۀ آتش فشان ’پیشن شا’ واقع است و 401800 تن سکنه دارد. این شهر دارای دانشگاه و رصدخانه و کتابخانه و کلیسای کهن است. (از لاروس) (از وبستر)
لغت نامه دهخدا
(کَ / کِ)
مرغ سنگ خوار که بیشتر سنگ ریزه خورد. (فرهنگ رشیدی). نام پرنده ای است که بیشتر سنگ ریزه خورد، و آن را سنگخوارک گویند، و در فرهنگها بعد از ’یا’، ’تا’ آورده اند و برهان بعد ’یا’ به جای تای مثناه فوقانی بای موحدۀ تحتانی آورده و گفته مرغی است... (آنندراج) (انجمن آرا). رجوع به کیبو شود
لغت نامه دهخدا
کدوی خشکیده
فرهنگ گویش مازندرانی
بوته ی کدو
فرهنگ گویش مازندرانی
فنی در کشتی محلی، با غرور گردن کشی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
اچار، کلید قفل
فرهنگ گویش مازندرانی
تقلید صدای گوزن به وسیله آلتی که از کدوی تزیینی ساخته شوداین
فرهنگ گویش مازندرانی
جوانه ی بوته ی کدوقسمت انتهایی بوته ی کدو که در آش ریزند
فرهنگ گویش مازندرانی
ته چین کدوپلویی که با کدو پخته شود
فرهنگ گویش مازندرانی
بوته ی کدو
فرهنگ گویش مازندرانی
کدوپز، آشپزخانه دار
فرهنگ گویش مازندرانی
در حالت نشسته روی باسن چرخیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
به درازا کشاندن گریه و صحبت
فرهنگ گویش مازندرانی